چرا آثار مولانا در آمریکا پرفروش است؟
مولانا جلالالدین بلخی، عارف و درویش ۸۱۲ ساله پارسی دنبال کنندههای بیشماری در آمریکا و دیگر نقاط جهان دارد. اشعار هیجانانگیز رومی، این شاعر پارسی و استاد صوفی، در سال ۱۲۰۷ میلادی، یعنی حدود ۸۱۲ سال پیش متولد شد. در سالهای اخیر میلیونها نسخه از آثارش در سراسر دنیا به فروش رسیده است که وی […]
مولانا جلالالدین بلخی، عارف و درویش ۸۱۲ ساله پارسی دنبال کنندههای بیشماری در آمریکا و دیگر نقاط جهان دارد. اشعار هیجانانگیز رومی، این شاعر پارسی و استاد صوفی، در سال ۱۲۰۷ میلادی، یعنی حدود ۸۱۲ سال پیش متولد شد. در سالهای اخیر میلیونها نسخه از آثارش در سراسر دنیا به فروش رسیده است که وی را به عنوان محبوبترین شاعر در ایالات متحده معرفی میکند و در سطح جهانی، طرفدارانش همواره گروهها و افراد فرهیخته هستند.
«براد گوخ» که نگارش زندگینامه مولانا را در دستور کار دارد و چندین کتاب معتبر انتقادی در خصوص «فرانک اوهارا» و «فلانری اوکانر» _ مولاناپژوهان آمریکایی _ نوشته است، درباره مولانا میگوید: «او شخصیت تاثیرگذار در تمام فرهنگهاست.»
«گوخ» که از محل تولد مولانا در وخش، دهکدهای کوچک در جایی که امروزه تاجیکستان نامیده میشود، به سمرقند ازبکستان، ایران و سوریه، که رومی در دهه ۲۰ زندگیش در دامسکوس و الپو مطالعه میکرد، سفر کرده، اظهار میکند: «نقشه زندگی مولانا مساحت ۲۵۰۰ مایلی را شامل میشود.»
توقف نهایی وی در قونیه ترکیه بود که در آنجا مولانا ۵۰ سال از عمرش را سپری کرد. مقبره مولانا، در هر سال پیروان محترم و سران دولتها را به جهت حضور در مراسم سالروز فوت درویش (عارف) در ۱۷ دسامبر گردهم میآورد.
لحظه دگرگونکننده در زندگی رومی در سال ۱۲۴۴ رخ داد. وی عارف دورهگردی به نام شمس تبریزی را ملاقات کرد. گوخ میگوید: «رومی ۳۷ ساله واعظ و دانشمند سنتی مسلمانان (مفتی) بود همچون پدر و پدر بزرگش.» این نویسنده آمریکایی ادامه میدهد: «این دو بهمدت سهسال رابطه دوستی تنگاتنگی داشتند – اینکه عاشق هم بودند و به هم عشق می ورزیدند یا شاگرد و شیخ (مرشد) بودند، هرگز مشخص نشد. مولانا عارف شد و سهسال پس از آن شمس ناپدید میشود – شاید توسط پسر حسود مولانا کشته شد یا درس مهمی را درباره جدایی به مولانا داد». رومی با این مسئله از طریق نوشتن اشعارش کنار آمد. اکثر اشعاری که از وی وجود دارند مربوط به سن ۳۷ تا ۶۷ سال است. او سیهزار بیت (اشعار عاشقانه) برای شمس، پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) و خدا نوشت. وی ۲۰۰۰ بیت رباعیات و چارپاره هم نوشت.
او مثنوی که یک اثر عرفانی ـ حماسی است، را در ۶ جلد (دفتر) نوشته است. در این سالها مولانا شعر، موسیقی و رقص را در بطن مسایل مذهبی گنجاند.
«گوخ» عنوان میکند که «رومی احتمالا در حین تمرکز و نگارش اشعارش هیجانزده میشد و میچرخید که پس از مرگش به صورت رقص فاخر در حالت تمرکز در آمد» یا همانطور که در غزل ۲۳۵۱ دیوان (شمس) نوشته «عادت داشتم ذکر بگویم و اکنون عادت در بازگویی نظم، شعر و ترانهها دارم.»
آثار مولانا قرنها پس از مرگش بازخوانی میشوند، گروهخوانی میشوند، با آهنگ خوانده میشوند و به عنوان الهام برای رمانها، اشعار، موسیقی، فیلم، فیلمهای یوتیوب و توئیتها به کار میروند.
چرا آثار رومی باقی ماندهاند؟
چشمِ درون!
«گوخ» میگوید: «او شاعر لذت و عشق است. آثارش از مواجهه با جداییاش از شمس و از عشق منشاء میگیرند و منبعی از خلق (با خود) دارد و از مواجهه با مرگ میتراوند. پیام مولانا به جان افراد نفوذ میکند و با فرد ارتباط برقرار میکند. نوشتهای را روی سپر خودرویی دیدم که حاوی یک بیت شعر از او بود: بدور از خیال کار ناپسند و درست، آنجا دشتیست که تو را ملاقات خواهم کرد.»
«آن والدن» پروفسور شعرشناسی در دانشگاه ناروپا هم درباره مولانا میگوید: «رومی فردی پر رمز و راز است و شاعر و شخصیتی تحریککننده در روزگار ماست. رفته رفته سعی در درک رسوم صوفی میکنیم و ماهیت از خود بیخود شدن، عشق متعهدانه، قدرت شعر و سنت لذت از هم نوع – چه برآورده شود و چه برآورده نشود- را درک میکنیم. وی در سنت طولانی یاران سیر و سلوک از سوفو تا والت ویتمن قرار میگیرد.»
«لی بریچتی» مدیر اجرایی خانه شعرا _ یکی از اسپانسرهای مجموعه کتابخانه ملی در آمریکا _ که به مولانا، به صورت خاصی توجه دارد، میگوید: «در طول زمان، مکان و فرهنگ، اشعار مولانا تداعیکننده زندگی است و به ما کمک میکنند که جستوجوی خود را برای عشق و سرمستی در پیچ و خمهای زندگی دریابیم.» وی آثار مولانا را از لحاظ زیباییشناختی و تصویرگری با شکسپیر مقایسه میکند.
«کولمن بارکس» مترجمی که کارهایش، جرقه رنسانسی آمریکایی در مورد مولانا را زد و باعث شد آثار مولانا به عنوان پرفروشترین شاعر در آمریکا لقب گیرد، دلایلی را که باعث باقی ماندن مولانا میشود را برمیشمارد: «خوشطبعی مولانا. همیشه شیطنتی به همراه فرزانگی در آثارش وجود دارد.»
در سال ۱۹۷۶ شاعر معروف «رابرت بلای» یک نسخه از ترجمه کارهای مولانا توسط «ای.جی.آربری» را به بارکس داد و گفت: «این اشعار باید از قفس خود رهایی یابند.» بارکس اشعار را از حالت متون خشک دانشگاهی به شعر سپید آزاد آمریکایی تبدیل کرد. از آن پس ترجمه بارکس در ۲۲ جلد، و طی ۳۳ سال ارایه شد که شامل «اشعار ضروری مولانا، یک سال با مولانا، مولانا: کتاب بزرگ قرمز و خاطرات عارفانه پدر مولانا و کتاب غرق شده» که همگی توسط انتشارات «هارپر وان» منتشر شدند. این آثار بیش از ۲ میلیون نسخه فروش داشتند و به ۲۲ زبان مختلف دنیا ترجمه شدند. جلدهای جدیدی نیز در آینده نزدیک ارائه خواهند شد.«مولانا: جوشش روح و مهربانی، دوستی رومی و شمس تبریزی». به صورت ویژه ترجمههای جدید بارکس از اشعار کوتاه رومی (رباعیات) و کتابچهای از شمس تبریزی که گاهی سخنان شمس تبریزی (مقالات شمس) نامیده میشوند را شامل میشود.
«بارکس» عنوان میکند که «همچون سخنان مسیح (گاسپل توماس) قرنهای زیادی مخفی شده بودند! آنهم نه در کوزههای قرمز مدفون در مصر بلکه در کتابخانههای گروه درویشان در ترکیه و ایران! در سالهای اخیر نیز، دانشمندان و محققین شروع به ترجمه و سازماندهی آنها به زبان انگلیسی کردهاند.»
«بارکس» اظهار میدارد: «طی ۸۰۰ سال آینده احساس میکنم جنبش جهانی قدرتمندی درخواهد گرفت که خواهان حذف مرزهایی خواهد بود که مذهب ایجاد کرده است و خشونت مذاهب و مسالک را پایان خواهد داد.»
گفته شده است که افراد تمام مذاهب در مراسم تدفین مولانا در سال ۱۲۷۳ شرکت کردهاند. چون گفتند که ایمان ما را محکمتر ساخت، صرفنظر از آنکه کجا بودهایم. این یکی از عناصر قدرتمند و دلپذیر در شعر مولاناست.
«جاوید مجددی» محقق دوران اوایل و اواسط صوفیگری در دانشگاه روتگرز و برنده جایزه مترجم مولانا عنوان داشت: «مولانا شاعر خلاق تجربی فارسیزبان و استاد صوفیان بود. ترکیب غنی عارفانه و اقتباس شجاعانه از قالبهای شعری کلید محبوبیت امروزش است.»