قاسم خرمي«مدیر روابط عمومی صندوق ضمانت سرمایه گذاری صنایع کوچک» در یادداشتی که در روزنامه اقتصاد ملي منتشر شد به ارزیابی اجمالی نخستین نمایشگاه فرصت های ساخت داخل و رونق تولید پرداخت و نوشت که منطق تولیدی باید جایگزین منطق اقتصادی شود.

به گزارش پویش خبر، در ادامه متن کامل این یادداشت را با هم می خوانیم.

نخستین نمایشگاه «ساخت داخل و رونق تولید» که به ابتکار وزارت صنعت، معدن و تجارت برگزار شده بود، عصر یکشنبه سی ام تیرماه پایان یافت. در این نمایشگاه چهار روزه، عمده نیازهای صنعتی کشور که تا قبل از این به شیوه واردات از کشورهای خارجی، تامین می شد، در معرض نمایش گذاشته شد تا تولید کنندگان و قطعه سازان علاقمند و توانمند، حسب تجارب و تخصص خود در داخلی سازی آن مشارکت کنند.

مسائل مرتبط با اهمیت، نتایج و دستاورد های آماری این رویداد، توسط متولیان و مجریان امر اعلام شده است. آنچه از ظاهر نمایشگاه، بویژه تعداد تفاهم نامه های امضاء شده پیداست، می توان آنرا حرکت باالنسبه موفقی دانست؛ هرچند آثار تعجیل نیز در گوشه و کنار آن هویدا بود. اما با حضور در این نمایشگاه و گفتگوی مستقیم با تولید کنندگاه اعم از مدیران صنایع بالادستی و صاحبان صنایع خرد بویژه قطعه سازان، می توان به چند چالش مهم داخلی سازی نیازهای صنعتی در ایران پی برد که اجمالا به چند مورد ان اشاره می شود:

۱-برگزاری این نمایشگاه عمق وابستگی صنعتی ما و گستره زیان تحریم های غرب را آشکار کرد. این البته به معنی رسوایی و نمایش ناتوانی نیست. اگر قرار باشد برای داخلی سازی اقدام جدی و غیر تبلیغاتی انجام داد. گام نخست، فرود از اسب غرور و برآورد دقیق از میزان و سطح نیازهای موجود جامعه است.

کشور ما بیش از یکصد و پنجاه سال است که در تکاپوی ساخت کالاهای وارداتی است. «آر. بی‌نینگ» نویسنده انگلیسی مقیم ایران قرن نوزدهم، در باره عزم و علاقه جدی امیر کبیر به داخلی سازی می نویسد: «امیرنظام اشتیاق خاصی دارد که با پشتیبانی صنایع ملی، ورود تمام کالاهای خارجی را از ایران براندازد». بیست سال بعد از او، میرزاحسین خان صدراغظم ناصرالدین شاه نیز این ایده را پی گرفت که معیار ترقی یک ملت در سطح بین الملل «ترغیب و تحریص اهل حرفت و صنایع است…  تاآنچه الان از کیسه رعیت بیرون می‌آید بدون حیف و میل تماما وارد خزانه دولت شود».از مشروطه به بعد هم در چندین مرحله استراتژی جایگزینی واردات در حوزه صنعت در دستور کار دولت ها و حکومت های مختلف قرار گرفته است. در دهه اول پیروزی انقلاب، سخن از خودکفایی کامل صنعتی در میان بود و در اوایل دهه ۱۳۸۰ شمسی حتی خودرو تماما ملی ساخته و تحویل مردم شد.

اکنون اما با برگزاری این نمایشگاه مشخص شد که صنایع ایران در حوزه تولید داخل آنگونه که می نموده، نبوده است. مثلا در صنعت استراتژیک خودرو سازی از حدود ۳۸۰۰ قطعه بکار رفته در ساخت یک اتومبیل، حدود ۷۰۰ قطعه آن وارداتی است. پس این ذهنیت که با ساخت فوری چند قطعه دم دستی، می توان چند هزار خودرو معطل در پارکینگ سایپا و ایران خودرو را نجات داد، از اساس، حرف عامیانه ای است. صنعت خودروسازی ما و نیز صنعت نفت و گاز و مخابرات و صنایع فلزی و غیر فلزی ایران بیش از این حرف ها در پیوند با اقتصاد جهانی است. از اینرو باید  در تصمیم گیری های مرتبط با محدود سازی واردات ،«باد بی نیازی» را از سر انداخت  و با تامل بیشتری عمل کرد. برگزاری نمایشگاه ساخت داخل با همه اهمیتش در حکم یک مقدمه درست برای انجام کارهای درستر است که به یکباره محقق نمی شود. ساخت همه صنایع وارداتی در ایران، آنهم  در کوتاه مدت، نه ممکن و نه ضروری است. اگر بخواهیم از سخنان شعاری فاصله بگیریم برای تحقق آرمان داخلی سازی در حد بی نیازی از دیگران در اداره صنایع متعارف، حداقل به یک دوره پرشتاب پنج ساله نیازمندیم. این نمایشگاه اگر به همین جمع بندی رسیده باشد، کار به غایت بزرگی انجام داده است.

۲- در نگاه نخست به فهرست و نوع قطعات وارداتی ارائه شده به نمایشگاه، آنچه بیش از همه موجب افسوس و اندوه هر ایرانی می شود، واردات قطعات بسیار ساده با سطح تکنولوژی پایین است. صنعت قطعه سازی ایران ادامه صنعت آهنگری است. آهنگران و فلزکاران ایرانی حتی در همان قرن نوزدهم هم قادر بودند تا با یک بار مشاهده یک کالای فرنگی، عین آنرا در ایران بازسازی کنند.. اصغر قندچی، آهنگر و موسس شرکت کامیون سازی ایران کاوه می گوید ما در دهه ۱۳۴۰ شمسی بسیار از قطعات خودرو سنگین ماک را از طریق چشم و بدون اندازه گیری چنان دقیق می ساختیم که باعث شگفتی شرکت های امریکایی می شد. چه شد که با آن همه مهارت و توانایی در امر داخلی سازی صنایع اکنون به اینجا رسیده ایم که صنایع مهم ما درگیر تامین نازل ترین قطعات وارداتی است؟

پاسخ به این سوال خیلی هم ساده نیست. مجموعه ای از عوامل اعم از سیاستگذاری های دولتی و رفتارهای اجتماعی و اقتصادی صنایع بزرگ و فرادستی در پدید آمدن این شرایط دخیل است که به سه مورد آن اشاره می کنم:

۱-۲- واردات بسیاری از قطعات صنعتی که در این نمایشگاه در معرض دید قرار گرفته بود، ارتباط زیادی به پیچیدگی و قابلیت های تکنولوزیک آن ندارد. مشکل اصلی در نبود آلیاژ و ماده اولیه ساخت آن است. اگر قرار باشد صنایع ایران در معرض تحریم قرار گیرد، بطور طبیعی مواد اولیه ساخت آن هم تحریم خواهد بود. بنابراین در شکل گیری جریان ساخت داخل، باید در کنار مهارت ها و توانمندی های فنی و مهندسی، به قابلیت های معدنی کشور بویژه در حوزه فولاد، مس و آلومینیم نیز توجه جدی کرد. توسعه ساخت فولاد آلیاژی در ایران می تواند یکی از عوامل مهم در تحقق اهداف داخلی سازی باشد.

۲-۲- دومین دلیلی که قطعه سازان ایرانی اقدام به ساخت قطعات پیش پا افتاده، وارداتی نمی کنند، مسئله تیراژ و قیمت تمام شده است. اغلب قالب های صنعتی مناسب برای قطعه سازی، گران و پر هزینه است و استقرار آن برای تولید قطعات در تیراژ روزانه کمتر از ۲۰ هزار به صرفه و اقتصادی نخواهد بود. تیراژ روزانه ساخت قطعات صنعتی در ایران بیش از ۵ هزار نیست. به عنوان مثال شرکت «آذین خودرو» به عنوان یکی بزرگترین قطعه سازان ایران روزانه ۴ هزار قطعه تولید می کند. به همین دلیل و به خاطر هزینه تمام شده، نه تنها رغبتی در صنایع کوچک برای ساخت این قبیل قطعات ایجاد نمی شود بلکه صنایع بالادستی هم ترجیح می دهند که آنرا ساخته شده از خارج وارد کنند.

۲-۳-و بالاخره سومین عاملی که بیش از همه صاحبان صنایع خصوصی را در پیوستن به جنبش داخلی سازی مردد می سازد، سیاست های متغیر حکومت و بویژه بی اعتمادی نسبت به مدیران صنایع بالادستی علی الخصوص خودرو سازان است. آنها می گویند ما برای ساخت یک قطعه در داخل باید برنامه ریزی و سرمایه گذاری بلند مدت داشته باشیم، در حالیکه اگر یکسال بعد، تحریم های فعلی برچیده و جریان واردات از سرگرفته شد، معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار سرمایه و آینده ما باشد! یکی از قطعه سازان مشهور می گفت در زمان جنگ تحمیلی و برای کمک به کشور،  اغلب کارخانه های قطعه سازی را، حتی در همین خیابان قزوین تهران، تبدیل به واحد های ساخت صنایع اسلحه سازی و تولید مهمات جنگی کرده بودیم اما به محض امضاء شدن قطعنامه و پایان جنگ، هیچ کسی سراغی از ما نگرفت. در حالیکه ما سالها سرمایه و تجربه را در این امر دخیل کرده بودیم! به همین دلیل در این شرایط از نظر قطعه سازان، تولیدی کم ریسک تر است که فروش محصولات آن حداقل تا ۵ سال آینده تضمین شده باشد.

در مجموع به نظر می رسد که اگر مدیران صنایع بزرگ و بالادستی کشور بخواهند با «منطق اقتصادی» و محاسبه زود و زیان متداول به دنبال داخلی سازی صنایع وارداتی باشند، چنین امری هیچ گاه محقق نخواهد شد. واقعیت این است که هزینه ساخت کالا در داخل بیش از هزینه واردات است. اگر از سودهای کلان و جاذبه ناشی از دلالی در واردات بگذریم، ساخت قطعات صنعتی در کشور نسبت به نمونه خارجی، در بسیاری از موارد دارای کیفیت پایین تر و هزینه بیشتر است. این گفته شود به محض داخلی سازی، اقتصاد ما باصرفه جویی ارزی مواجه می شود، همیشه قرین واقعیت نخواهد بود.

این امر مختص جامعه ایران نیست. همه کشورهایی که امروزه در ردیف کشورهای بزرگ صنعتی قرار گرفته اند در حمایت از صنایع داخلی، چنین  دوره ای ازریاضت ملی را تحمل کرده اند. بنابراین درفرایند داخلی سازی و بی نیازی از کالاهای خارجی، باید به جای منطق اقتصادی، «منطق تولیدی» را به کار بست. در منطق تولیدی باید بر سودهای آنی و منافع موقتی به نفع حمایت از تعالی صنایع داخلی و سودهای آتی چشم بست. دولت (و بویژه سازمان های حاکمیتی خارج از کنترل دولت) باید به قطعه سازان خصوصی و صاحبان صنایع کوچک، تضمین بدهند که در هر شرایطی مسیر واردات کالاهایی که در داخل سرمایه گذاری برای ساخت آن صورت گرفته است را مسدود خواهند کرد. غیر از این باشد ضرری  بر زیان تحریم ها افزوده است.

نویسنده: قاسم خرمی