«پریشانی شامگاه» نوشته ماریکه لوکاس رینولد، جایزه بخش بین‌اللملی بوکر سال ۲۰۲۰ را از آن خود کرده است. این رمان توسط انتشارات گری ولف، در ۲۹۶ صفحه و در آگوست ۲۰۲۰ به چاپ رسید و برای اولین بار توسط انتشارات فراهنر به فارسی ترجمه شده است.

به گزارش پویش خبر، رمان «پریشانی شامگاه» نوشته ماریکه لوکاس رین‌ولد، نویسنده بیست‌و‌نه ساله هلندی، در فضایی دیگر و متفاوت از برنده قبلی این جایزه شکل گرفته است، داستان این رمان در یک روستای کوچک هلندی که تمامی مردم آنجا بسیار هم مذهبی هستند اتفاق افتاده است. جایی که مردم آن هنوز به حرفه‌ی دامداری و کشاورزی مشغول هستند. این رمان؛ حکایت حزن‌انگیز زندگی خانواده «مالدرز» است که از زبان «جاس»، دختری ده ساله، یعنی از زبان اول شخص تعریف می‌‌شود. حکایتی که با مرگ «متیز»، فرزند بزرگ خانواده‌ی مالدرز شروع شده است. اگرچه مرگ متیز  با دوران بلوغ جاس و برادرش همزمان شده و این موضوع رمان را کمی پیچیده‌تر می‌کند اما تاثیرات این مرگ بر رفتار نامتعارف والدین و همچنین خواهرش «هانا»، و برادرش «اوبه» آشکار است، آشنایی با اسامی دو شخصیت کلیدی در این رمان برای فهم و برداشت بهتر از آن، کمک‌کننده است. یکی نام اوبه  که در زبان هلندی به معنای ابراهیم بکار می‌رود. هرچند حضرت ابراهیم با قربانی کردن فرزندش در جست‌وجوی رضایت حق و خشنودی خدا بود، اما در این داستان کارهای خشونت‌بار اوبه پسر خانواده، تنها برای فرونشاندن خشم خودش بوده که از طریق رویارویی و مخالفت با پدرش به‌دنبال کم‌کردن تنش‌های داخلی و عصبی خودش هست.

جاس که اسم اول شخص و راوی این حکایت است، در زبان هلندی معنای متفاوت دیگری داشته و به‌معنای کت و یا روپوش گرم و بافتنی است. همان کت کهنه و قرمزی که جاس پوشیده و بر روی جلد انگلیسی کتاب هم نقش بسته است. کت یخ‌زده‌ای که حکایت از رنج سرمایی دارد که تا آخر جاس را همراهی کرده و فقط در لحظه مرگ، گرمابخش تن او می‌شود. جالب‌تر اینکه آغاز رمان هم با همین کت قرمز است: « ده سالم بود و دیگه حاضر نبودم کتم رو از تنم در بیارم ». رمان «پریشانی شامگاه» اگرچه فضاهایی تیره و تاریک، سرد و یخ‌زده را به تصویر کشیده است اما در جایگاه خود یک شاهکار ادبی است که از نوع نوشتار ویژه و ادبیات منحصر‌به‌فردی برخوردار است، خواندن آن می‌تواند برای تمامی داستان‌پردازان و نویسندگان نسل جوان سر شار از نکته‌ها و معانی ریز و درشت باشد. از این‌رو هیچ‌گاه فضای داستان تاریک و خسته‌کننده به‌نظر نرسیده و همواره با تکنیک‌های ناشناخته داستان پرداز همراه بوده که خیال خواننده را تا پایان داستان راحت نگذاشته و گریبان او را رها نخواهد کرد، چندان که گویی من مسئول خواندن این رمان هستم. «پریشانی شامگاه» نوشته ماریکه لوکاس رینولد، جایزه بخش بین‌اللملی بوکر سال ۲۰۲۰ را از آن خود کرده است. این رمان توسط انتشارات گری ولف، در ۲۹۶ صفحه و در آگوست ۲۰۲۰ به چاپ رسید و برای اولین بار در مهرماه ۱۳۹۹توسط انتشارات فراهنر به فارسی ترجمه شده است.

هر چند که رمان «پروازها» به نویسندگی خانم اولگا توک آرک زوک  که جایزه بخش بین‌المللی بوکر را به خود اختصاص داد، در واقع یک  اثر پست مدرنیستی بود که نگارنده آن توانسته بود از آمیختن دو سبک سفرنامه و رمان تاریخی کیفیتی متفاوت و ایده‌ای جدید خلق نماید. و هرچند توانست از این رهگذر مخاطب خود را با پرسوناژهای مختلف و متنوع در موقعیت‌های مختلف زمانی و مکانی مواجه کرده تا او را از احساس خوشایند ورود به دنیای فراخ تری لبریز کند، اما رمان «پریشانی شامگاه» نوشته ماریکه لوکاس رین‌ولد، نویسنده بیست‌و‌نه ساله هلندی، در فضایی دیگر و متفاوت از برنده قبلی این جایزه شکل گرفته است، داستان این رمان در یک روستای کوچک هلندی که تمامی مردم آنجا بسیار هم مذهبی هستند اتفاق افتاده است. جایی که مردم آن هنوز به حرفه‌ی دامداری و کشاورزی مشغول هستند. این رمان؛ حکایت حزن‌انگیز زندگی خانواده «مالدرز» است که از زبان «جاس»، دختری ده ساله، یعنی از زبان اول شخص تعریف می‌‌شود. حکایتی که با مرگ «متیز»، فرزند بزرگ خانواده‌ی مالدرز شروع شده است. اگرچه مرگ متیز  با دوران بلوغ جاس و برادرش همزمان شده و این موضوع رمان را کمی پیچیده‌تر می‌کند اما تاثیرات این مرگ بر رفتار نامتعارف والدین و همچنین خواهرش «هانا»، و برادرش «اوبه» آشکار است، آشنایی با اسامی دو شخصیت کلیدی در این رمان برای فهم و برداشت بهتر از آن، کمک‌کننده است. یکی نام اوبه  که در زبان هلندی به معنای ابراهیم بکار می‌رود. هرچند حضرت ابراهیم با قربانی کردن فرزندش در جست‌وجوی رضایت حق و خشنودی خدا بود، اما در این داستان کارهای خشونت‌بار اوبه پسر خانواده، تنها برای فرونشاندن خشم خودش بوده که از طریق رویارویی و مخالفت با پدرش به‌دنبال کم‌کردن تنش‌های داخلی و عصبی خودش هست.

جاس که اسم اول شخص و راوی این حکایت است، در زبان هلندی معنای متفاوت دیگری داشته و به‌معنای کت و یا روپوش گرم و بافتنی است. همان کت کهنه و قرمزی که جاس پوشیده و بر روی جلد انگلیسی کتاب هم نقش بسته است. کت یخ‌زده‌ای که حکایت از رنج سرمایی دارد که تا آخر جاس را همراهی کرده و فقط در لحظه مرگ، گرمابخش تن او می‌شود. جالب‌تر اینکه آغاز رمان هم با همین کت قرمز است: « ده سالم بود و دیگه حاضر نبودم کتم رو از تنم در بیارم ». رمان «پریشانی شامگاه» اگرچه فضاهایی تیره و تاریک، سرد و یخ‌زده را به تصویر کشیده است اما در جایگاه خود یک شاهکار ادبی است که از نوع نوشتار ویژه و ادبیات منحصر‌به‌فردی برخوردار است، خواندن آن می‌تواند برای تمامی داستان‌پردازان و نویسندگان نسل جوان سر شار از نکته‌ها و معانی ریز و درشت باشد. از این‌رو هیچ‌گاه فضای داستان تاریک و خسته‌کننده به‌نظر نرسیده و همواره با تکنیک‌های ناشناخته داستان پرداز همراه بوده که خیال خواننده را تا پایان داستان راحت نگذاشته و گریبان او را رها نخواهد کرد، چندان که گویی من مسئول خواندن این رمان هستم. «پریشانی شامگاه» نوشته ماریکه لوکاس رینولد، جایزه بخش بین‌اللملی بوکر سال ۲۰۲۰ را از آن خود کرده است. این رمان توسط انتشارات گری ولف، در ۲۹۶ صفحه و در آگوست ۲۰۲۰ به چاپ رسید و برای اولین بار در مهرماه ۱۳۹۹توسط انتشارات فراهنر به فارسی ترجمه شده است.

درباره‌ی نویسنده:

ماریکه لوکاس رین‌ولد، شاعر و نویسنده دختر جوان هلندی برنده جایزه کتاب بین‌المللی بوکر است. خانم رین‌ولد که ۲۹ سال دارد جوان‌ترین برنده این جایزه به‌شمار می‌رود.

جایزه ادبی مَن بوکر (به انگلیسی: The Man Booker Prize)، که به نام جایزه بوکر هم شناخته می‌شود، یکی از مهم‌ترین جوایز ادبی دنیاست که هر سال به بهترین رمان جدید انگلیسی‌زبان اعطا می‌شود. این جایزه تا سال ۲۰۱۴ تنها به نویسندگان کشورهای مشترک‌المنافع، انگلیسی‌ها و ایرلندی‌ها تعلق می‌گرفت؛ اما از سال ۲۰۱۴ تمام آثار نوشته‌شده به زبان انگلیسی حق شرکت در آن را پیدا کرده‌اند. نام برنده این جایزه به‌طور وسیعی در مطبوعات منعکس می‌شود و بنابراین بردن جایزه بوکر تأثیر فراوانی در فروش کتاب می‌گذارد. در سال ۲۰۰۵، جایزه دیگری که هر نویسنده زنده‌ای از هر جای دنیا واجد شرایط گرفتن آن است، با نام جایزه جهانی من بوکر معرفی شد. نسخه روسی این جایزه با نام جایزه بوکر روسی در سال ۱۹۹۲ آغاز شد.

رمان حاضر با عنوان «پریشانی شامگاه» داستان خانواده مسیحی معتقدی را در یکی از روستاهای هلند روایت می‌کند. ماریکه رین‌ولد در مزرعه‌ای در جنوب هلند بزرگ شده،‌ و این کتاب که او ۶ سال را وقف نوشتن آن کرده، ملهم از داستان زندگی خود اوست. او که نخست می‌خواست معلم زبان هلندی شود، سرانجام تحصیل را رها کرد تا وقت آزادش را صرف نوشتن کند.

تد هاچکینسن، رئیس هیئت‌داوران جایزه کتاب بین‌المللی بوکر، کتاب «پریشانی شامگاه» را توصیفی «نازک‌اندیشانه و سخت گیرا از خردسالیِ گرفتارآمده میان شرم و رستگاری» خواند. این نویسنده جوان که همچنان در مزرعه کار و زندگی می‌کند، خود را بخاطر تحمل شرایطی که پشت سر گذاشته است هم زن و هم مرد می‌داند و برای همین نام پسرانه‌ی لوکاس را به‌عنوان نام میانه‌یخود برگزیده است.

جایزه ی کتاب بین‌المللی بوکر، که جدا از جایزه ی ادبی بوکر است، سالانه به یک کتاب تأثیرگذار که به انگلیسی ترجمه شده باشد تعلّق می‌گیرد. این جایزهی ۵۵ هزار دلاری است که به‌شکل مساوی میان خانم رین‌ولد و میشل هاچیسن، مترجم کتاب تقسیم شد.

شما می توانید این کتاب را از انتشارات فراهنر به صورت مستقیم تهیه بفرمایید.