خانه دار شدن بعد از ۹۶ سال
قمر تکاوران
به گزارش پویش خبر، به نقل از ایرنا: افزایش جمعیت، گسترش شهرنشینی و مهاجرت از روستا به شهر از عواملی هستند که همواره نیاز به تولید مسکن را افزایش میدهند. در صورتی که ساخت مسکن متناسب با این رشد و جابهجایی صورت نگیرد موجب کمبود مسکن شده و بدین ترتیب به مهمترین مساله توسعه شهری بدل شده است.
یکی از راههای سنجش فقر در هر جامعهای، دسترسی به مسکن مناسب است. بدین سبب تامین عدالت اجتماعی در گرو تامین سرپناهی برای همه افراد جامعه دانسته میشود. نیاز به ساخت مسکن و مساله کمبود مسکن در کشور وجود دارد و این نیاز با رویت گسترش حاشیهنشینی نیز قابل درک است. در واقع شاخص کمبود مسکن، تعداد خانوار در واحد مسکونی است یعنی اختلاف تعداد واحد مسکونی از تعداد خانوارهای کشور را رقم این کمبود میدانند که در سالهای مختلف دچار نوسانهایی داشته است.
طرح مسکن مهر، کمبود مسکن را کاهش داد
باید در نظر داشت که ساخت و ساز مسکن به معنای کاهش تقاضای مسکن به همان اندازه نیست. زیرا خانه های خالی که مورد استفاده خانوارها قرار نمیگیرند را باید از رقم ساخت مسکن کم کرد. بر اساس آمارهای موجود، کمبود واحد مسکونی از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ روند کاهشی طی کرده است. در سال ۱۳۶۵ کمبود مسکن ۸۱.۳۳۴ واحد مسکونی گزارش شده است. این روند کاهشی را مدیون طرح واگذاری زمین به منظور کنترل قیمت زمین، بعد از انقلاب هستیم، چرا که قیمت زمین سهم زیادی (در سال ۱۳۸۴ سهم زمین ۴۸ درصد و در سال ۱۳۹۱ این سهم ۵۴ درصد بوده است) در قیمت تمامشده مسکن دارد و مهمترین مانع در حل مساله مسکن دانسته میشود.
بدین سبب تا سال ۱۳۶۸ به دلیل همین طرح واگذاری زمین و اعطای وام و تامین مصالح ارزان، تولید مسکن سالانه ۴.۷ درصد (۷ درصد در مناطق شهری و ۲.۳ درصد در مناطق روستایی) رشد کرده است. این در حالی است که ایران در آن سالها رشد غیرمتعارف جمعیت داشته و رشد سالانه خانوارها در کشور به بیش از ۳.۷ درصد (۵.۴ درصد در مناطق شهری و ۱.۸ درصد در مناطق روستایی) رسیده است.
در نتیجه در این سالها نه تنها تراکم خانوار در واحد مسکونی بهبود پیدا کرد، که نسبت واحدهای مسکونی غیرمتعارف (مانند کپر و زاغه در حاشیه شهرها) از ۳.۵ درصد به ۰.۹ درصد کاهش یافت. بر اساس آمارهای سرشماریهای کشور، کمبود واحد مسکونی در سال ۱۳۷۵ معادل ۱.۶۲۸ هزار واحد مسکونی بود. این رقم در سرشماری سال ۱۳۸۵ معادل ۱.۶۴۱ هزار واحد مسکونی بود که در سال ۱۳۹۰ به ۱.۲۳۰ هزار واحد مسکونی کاهش یافت. اما در سال ۱۳۹۵ دوباره به ۱.۳۶۶ هزار واحد مسکونی (حدود ۷۰۰ هزار واحد مسکونی در مناطق شهری و ۷۰۰ هزار واحد در مناطق روستایی) رسیده است.
سرشماریها نشان میدهد از سال ۱۳۳۵ تا سال ۱۳۸۵ کمبود مسکن در کشور همواره سیر صعودی داشته است. در سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ کمبود مسکن به بیشترین میزان خود در سالهای پس از انقلاب رسیده است. پس از آن اما در دهه ۱۳۹۰ کمبود مسکن سیر نزولی طی میکند. این کاهش به خاطر “طرح مسکن مهر” است.
تعداد خانههای خالی از کمبود مسکن بیشتر است
در سالهای ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۱ تعداد ۱۰.۷۶۸ واحد مسکونی ساخته شد. در سالهای منتهی به انقلاب یعنی سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۶ همزمان با “برنامه عمرانی پنجم”، نیز در هر سال چهار تا پنج هزار واحد مسکونی ساخته میشد. تامین مسکن گروههای کمدرآمد یکی از وعدههای انقلاب بود و بدین سبب در سال ۱۳۵۹ بیش از ۱۸۰ هزار واحد مسکونی توسط بخش خصوصی تکمیل شد. این تعداد حدود دو برابر میزان متوسط پنج سال قبل از انقلاب بود. از سال ۱۳۶۶ تا سال ۱۳۶۸ تولید مسکن سالانه ۴.۷ درصد (۷ درصد در مناطق شهری و ۲.۳ درصد در مناطق روستایی) رشد کرد. سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۱ را میتوان دوران رونق مسکن در ایران دانست. در این سالها طرح مسکن مهر برای ساخت بیش از ۴ میلیون واحد مسکونی به اجرا درآمد.
طبق گزارشهای بانک مرکزی در سال ۱۳۹۳، ۷۱۹ هزار واحد مسکونی، در سال ۱۳۹۴، ۵۴۸ هزار و در شش ماهه اول ۱۳۹۶، ۲۳۳ هزار واحد مسکونی در مناطق شهری احداث شده است. بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ تعداد ۲.۵۸۷ هزار واحد مسکونی خالی در کل کشور وجود دارد. تعداد خانههای خالی در تهران ۵۰۰ هزار واحد است. اینها در حالی است که دو دهک پایین جامعه زیر خط فقر به سر میبرند.
بحران انتظار برای خانهدار شدن
نرخ مالکیت یعنی نسبت خانوارههای صاحب مسکن به کل خانوارهای کشور در سال ۱۳۸۴ برابر با ۷۱.۵ درصد و در سال ۱۳۹۱ برابر با ۶۶.۶ درصد گزارش شده است. پس باید توجه کرد که با وجود اضافه شدن مسکن مهر، باز هم درصد مالکیت در کشور کاهش یافته است. شاخص دسترسی خانوار به مسکن یعنی تعداد سالهایی که خانوارها باید برای صاحبخانه شدن انتظار بکشند برای کل کشور، در سال ۱۳۸۴ برابر با ۸ سال بوده است. این شاخص در سال ۱۳۹۱ به ۱۲ سال افزایش یافته و حتی برای ۴ دهک پایین جامعه، برابر با ۳۲ سال محاسبه شده است. این شاخص که از نسبت قیمت مسکن به کل درآمد سرانه بدست میآید با فرض پس انداز صد در صدی درآمد خانوار است.
گفته میشود وقتی این شاخص از ۱۰ سال بالاتر باشد، به معنی بحرانی شدن وضعیت مسکن است. دسترسی به مسکن با فرض پسانداز یکسوم درآمد برای ۴ دهک پایین جامعه، برابر با ۹۶ سال است. شاخص خط فقر مسکن در ایران در سال ۱۳۹۱ حدود ۳۳ درصد بوده است. این شاخص در آلمان ۲ درصد است. در واقع این شاخص به این معنی است که ۳۳ درصد از افراد در سال ۱۳۹۱ نتوانستهاند یک واحد اجارهای ۶۰ متری با حداقل امکانات داشته باشند.
نیاز به تلاش برای جبران کسری مسکن
بر اساس بررسیهای وزارت راه و شهرسازی از سال ۱۳۹۳ تا سال ۱۴۰۵ (در طی ۱۲ سال) میزان مسکن مورد نیاز در کل کشور ۱۲ میلیون و ۳۰۳ هزار واحد مسکونی برآورد شده است. از این تعداد ۵ میلیون و ۸۲۸ هزار واحد برای خانوارهایی پیشبینی شده است که تازه تشکیل میشوند. لازم است تعداد ۱ میلیون و ۱۶۲ هزار واحد مسکونی برای جبران کمبود کنونی ساخته بشود. نیاز به نوسازی در مناطق شهری ۳ میلیون واحد و در مناطق روستایی ۲ میلیون و ۳۱۰ هزار واحد مسکونی برآورد شده است. برای تامین این کسری مسکن بایستی در هر سال ۱ میلیون و ۱۶۲ هزار واحد مسکونی ساخته بشود.
همواره در جامعه بین تعداد خانوارها و تعداد واحدهای مسکونی اختلاف وجود دارد که این اختلاف را کمبود مسکن میگویند. مسکن مورد نیاز در کشور، در طی سالهای قبل و بعد از انقلاب سیر صعودی داشته است. تنها در دو بازه زمانی یعنی بلافاصله بعد از انقلاب به خاطر واگذاری زمین، اعطای وام و مصالح ارزان و در بازه زمانی سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۱ به دلیل طرح مسکن مهر اوضاع کمبود مسکن بهتر شده است. در حال حاضر ۱.۳۶۶ هزار واحد، کمبود مسکن در کشور وجود دارد. صاحبخانه شدن خانوارهای چهار دهک پایین جامعه نیز ۹۶ سال طول میکشد که نشاندهنده وضعیت بحرانی است. از این جهت نیاز است برای اجرای طرحهای نوشته شده در زمینه مسکن جدیتر عمل بشود.
منابع
· طرح رصد وضعیت کشور، گزارش جامع مسکن، دانشگاه علامه طباطبائی، مجری: آرمین امیر، ۱۳۹۸.
· علیرضا کشور دوست، رضا حسنپور، ایرج غمخوار و پری موسیپور میاندهی، بررسی شاخصهای کمی و کیفی برآورد مسکن مورد نیاز شهر رشت در افق ۱۴۰۰، ۱۳۹۲.
Saturday, 20 April , 2024